فوتبال روز:علی کریمی و «اخلاق»، همیشه رابطه پرفراز و نشیبی داشتهاند.
۱. هنوز زندگی حرفهای او به عنوان یک «ستاره» آغاز نشده بود که ماجرای مشت سنگین روی سینه داور ژاپنی بازی با ویتنام، محرومیتی یک ساله را برای او در پی آورد. بعدها وقوع حوادثی مثل لگد زدن به ساک پزشکی تیم ملی و چند نوبت اخراج از تیمهای باشگاهی و ملی، باعث شد تا منظومه بدقلقیهای جادوگر همچنان مفتوح باقی بماند. این اما، همه ماجرا نبود. در کنار آنچه از آن به عنوان پرخاشگری کریمی یاد میشود، او غالبا دست به اقدامات خیرخواهانه زیادی هم میزده است که باعث میشده منتقدان در تحلیل رفتار و شخصیت وی دچار سردرگمی شوند. آوازه نیکوکاریهای علی کریمی در این سالها آنقدر بلندبالا بوده است که حتی اصرار او برای پنهان کردن این قبیل رفتارها نیز نتوانست مانع از شهرت وی به حسن نیت و خوشمرامی شود. شاید آنچه قضاوت را در مورد جادوگر دشوار میکند، همین کنشهای پارادوکسیکال او میباشد؛ اویی که از یکسو تندترین مشاجرات ممکن را با سردار آجورلو تجربه میکند و هرگز از رسانهای شدن چنین مجادلهای نمیهراسد، اما از سوی دیگر همیشه و تحت هر شرایطی، اولین بازیکنی است که بر سر تمرینات تیمش حاضر میشود و اویی که باکی از دو بار پس زدن کاپیتانی تیم ملی در دوران دایی و قطبی به دل راه نمیدهد، اما همزمان حاضر است به خاطر مردم، دو مرتبه با نازلترین دستمزد ممکن به پرسپولیس برگردد و برای موفقیت این تیم سنگتمام بگذارد. واقعا چنین پدیدهای را چگونه باید تحلیل و ارزیابی کرد؟
2 - به نظر میرسد علی کریمی را میتوان سمبل و نماد «اخلاق غیرعرف» در ایران دانست. او سبک زندگی خودش را دارد و به اصول خاص خودش وفادار است؛ اصولی که لزوما بامولفههای رفتاری توصیه شده از سوی فرهنگ رسمی جامعه ما، همخوانی ندارند. در عرف کنونی کشور ما، غالبا آدم خوش اخلاق کسی است که تحت هیچ شرایطی اعتراض نداشته باشد، اگر یک طرف صورتش سیلی خورد، طرف دیگرش را برای نوش کردن سیلی دوم سپر کند، سرش همیشه پایین باشد، در کار بزرگترها(!) دخالت نکند، هر آنچه به او گفته میشود بپذیرد، در صورت لزوم پنهانکاری پیشه کند و حتی اگر موقعیت اقتضا کرد، ابایی از ریاکاری هم نداشته باشد. در همین حوزه فوتبال، بازیکنان خوش خلق از نظر فرهنگ رسمی جامعه ایران، آنهایی هستند که حتیالمقدور صدایشان هیچ وقت بلند نشود و ترجیحا اصلا به گوش کسی نرسد. در یکی، دو دهه گذشته بازیکنانی مثل کریم باقری، یحیی گلمحمدی، مهدی مهدویکیا، وحید هاشمیان و حتی مهرداد میناوند به تناوب به عنوان چهرههای خوشاخلاق فوتبال ایران مورد تجلیل بودهاند و این در حالی است که ظاهرا برای اعطای چنین عنوانی به آنها، صرف بیآزار بودن این بازیکنان، کافی بوده است؛ البته غیر از میناوند که ستایشها از او در یک مقطع خاص، معلول عوامل دیگری بود! جنس کریمی اما، با استیل خیلی از ستارههای مورد احترام، تفاوت دارد. او راه خودش را میرود.
3 - علی کریمی شبیه هیچکدام از آدمهای استاندارد فرهنگ رسمی کشورمان نیست؛ نه به مردان عینکی کتابهای درسی شباهت دارد که با موها و ریشهای آراسته و منظم، به شعارگونهترین شکل ممکن پیامهای اخلاقی سر میدهد و نه به کاراکترهای مثبت سریالهای تلویزیونی میماند که حتی در خلوت خودشان هم سراسر اهوراییاند و همه را به راه راست فرا میخوانند! خوشخلقیهای علی کریمی، برخلاف آنچه غالبا ترویج میشود، صورت شعاری، شفاهی و ظاهری ندارد. او خودش را یک ستاره متعصب مردمی میداند؛ سربازی که در دل حافظیه جیمیجامپ وطنی را بدون اکراه به آغوش میکشد و در فرودگاه شیراز، به خاطر اصرار بر ادامه حضور مردم در کنار کاروان پرسپولیس، رو در روی نگهبانسالن میایستد. او مردی است که اگر لازم باشد، تا بامداد روز بعد از داربی مقابل هتل میایستد و از هواداران عاصی دلجویی میکند یا در روزی که محروم است، دو ساعت تمام با بردباری زیر هجوم مشتاقانه سکونشینها طاقت میآورد و احترام تکتک آنها را نگه میدارد. برای سوپراستاری مثل علی کریمی، شاد کردن دل جوان بیماری مثل مرتضی – که امروز تک تک اهالی روستای کوچک زادگاهش، شیفته جادوگرند – یا دست نوازش کشیدن بر سر چند پسربچه بیسرپرست ایرانی، مهمتر از آن است که بخواهد با لغت بازی و چربزبانی، تشنگان ظاهرسازی را سیراب کند. او «ریا» نمیداند و شاید به همین خاطر باشد که هر جا ناهنجاری و قصوری میبیند، اعتراض میکند، به سمت مربیان سابقش دسته گل نمیبرد، برای خوشایند کسی حرف نمیزند و هرچه در دل دارد میگوید؛ گرچه بیگمان او نیز در مسیر زندگی حرفهایاش اشتباهاتی داشته که این روزها درصدد کاستن از حجم آنها است.
4 - ظاهرا یک برنامه تلویزیونی اخیرا مسابقهای پیامکی برگزار کرده در مورد اینکه فرهاد مجیدی خوشاخلاقتر است یا علی کریمی و البته ستاره استقلال این عنوان را از آن خودش کرده. شنیده میشود در سلامتی این نظرسنجی – که صرفا متکی به اعلام نتایج از سوی آقای مجری بوده – تردید وجود دارد؛ به ویژه که پرسپولیسیها ید طولایی در فتح نظرسنجیهای رقابتی دارند و بعید است جنگ کاپیتانها را به حریف دیرینه ببازند. اتفاق مهمی نیفتاده است البته؛ علی کریمی هرگز یک ستاره محبوب و مقبول «تلویزیونی» نبوده، نه این شب مسابقه و نه آن روز که در ماجرای اختلاف با مدیران استیل آذین، به طور یکطرفه از سوی سیما مورد بمباران تبلیغاتی قرار گرفت. خوشخوییهای او، بیشتر از حضورش در دل مردم معنا میگیرد، نه تایید شدنش از سوی رسانههایی که فرهنگ رسمی و دولتی جامعه را ترویج میکنند. جادوگر خرجش را جدا کرده و به این شکل زندگی میکند. باید دید مردم، کدام شیوه را تایید میکنند.
رسول بهروش