فوتبال روز:پیگیری و بررسی بخشی از مهمترین مصاحبههای علی کفاشیان در یک سال و نیم گذشته و ردیابی اساسیترین محورهای سخنان او، یک نکته را به وضوح روشن میکند؛ اینکه رییس فدراسیون فوتبال، مدتهاست دغدغه مهمی به نام تلاش در راه کسب اختیارات بیشتر برای پست تعریف شده سازمانیاش در سر دارد.
1)او برای تغییر قانون و دریافت حقوق بیشتر، حتی متوسل به متقاعد کردن اعضای مجمع عمومی فدراسیون و دریافت امضا از آنان هم شد، هرچند که هنوز این مباحثات به نتیجه نرسیده است. با این وجود، معمای بحثبرانگیز کنونی از این قرار است که مهندس علی کفاشیان چه نیازی به اختیارات بیشتر دارد، وقتی حتی قادر نیست از ظرفیتهای فعلی قانون نیز سود ببرد و اختیارات موجودش را تصاحب کند؟ از نظر منطقی، قاعدتا کسی باید به دنبال دریافت سهم بیشتری از قدرت تصمیمسازی و اجرایی کردن امور باشد که داشتههای کنونیاش را برای پیاده کردن ایدهآلهای موردنظرش کافی نداند. با این وصف، یکی مثل کفاشیان که حتی قدرت بهرهبرداری از سادهترین حقوق فعلیاش را هم ندارد، اختیارات بیشتر را میخواهد چه کار؟
2) استعفای اجباری دکتر مجتبی شریفی از کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال، تازهترین قسمت این سریال انفعال و وابستگی کفاشیان و شرکا به شمار میرود. ظاهرا ریشه اصلی این جابهجایی نالازم و بدهنگام، نارضایتی یک مدیر باشگاه ناموفق و پرنفوذ بوده است؛ مدیری که دایما ادعا میکند«با فوتبال میتوان به بهشت رفت»، اما انگار این نسخه را برای شریفی مناسب ندانست و با لابی نزد مدیران سازمان، ترتیب مرخصی او را داده است! کاملا بدیهی است که پیش پا افتادهترین حقوق یک رییس فدراسیون، باید اعمال کنترل بر کمیتههای زیر مجموعهاش باشد. با این وصف اما، آیا کفاشیان توانسته از حق به این سادگیاش سود ببرد و شخصا اوضاع و احوال حاکم بر مجموعههای تابعه فدراسیون را تنظیم کند؟ شریفی را چه کسی آورد؟ چه کسی برد؟ در این عزل و نصب، کفاشیان چقدر ابتکار عمل داشت؟ رییس کمیته داوران چگونه کنار رفت؟ رییس روابط عمومی فعلی فدراسیون که از نزدیکان رییس سابقه سازمان محسوب میشود، چگونه بر سر کار آمد و این موضوع چقدر باب میل رییس خندهروی فوتبال ایران بود؟ شاید دیگر لازم نباشد در مورد فجایع سریالی نیمکت تیم ملی سخن بگوییم؛ لغو شدن ناگهانی حضور قطبی، انتصاب دایی و بعد برکناری دایی، نصب مایلیکهن و سپس کنار رفتن او و بازگرداندن قطبی و در نهایت استخدام کرش! مطابق مقررات، قدرت عمل در همه این موارد به فدراسیون سپرده شده بود، اما مهندس کفاشیان با چنین ظرفیتهای قابلتوجهی چه کرد که حالا به دنبال قانونی سخاوتمندتر است؟
3) طنز بزرگتر ماجرا اما، اینجاست که کفاشیان در محیط کارش حتی آنقدر هم اقتدار نداشته که دستکم بتواند طرد دستوری شریفی را اندکی به تعویق بیندازد و کمیته مهم انضباطی را در این روزهای حساس و پرالتهاب در دسته حرفهای و لیگ یک، در معرض یک جابهجایی سردرگمکننده و هزینهزا قرار ندهد. به لیگ یک نگاه کنید لطفا؛ اوضاع و احوال کنونی حاکم بر آن، در حال حاضر دقیقا مصداق بارز جایی است که شتر با بارش در آن گم میشود! این میتواند بزرگترین جوک روز فوتبال دنیا باشد؛ ما مسابقاتی برگزار کردهایم که دیروز در مرحله گروهی به پایان رسیده اما هنوز تکلیف صعودکننده و سقوط کنندههای آن روشن نیست! یکی از کارمندان فدراسیون– غلامرضا بهروان– از افتادن یک تیم خبر میدهد، اما مسوولان آن تیم مدعیاند با کفاشیان صحبت کردهاند و قرار شده تیم دیگری سقوط کند. در صدر جدول هم اوضاع دقیقا به همین شکل است؛ تیمی که در پایان مسابقات به پلیآف هم راه پیدا نکرده، حالا به واسطه تاخیر چندماهه در رسیدگی و اعلام حکم یک شکایت و اهمال بارز فدراسیون مدعی صعود مستقیم به لیگ برتر است و اوضاع آنقدر آشفته شده که حتی زمزمههایی در مورد افزایش تعداد تیمهای لیگ یازدهم به چشم میخورد. این فضای سرگیجهآور و به هم ریخته، نمایی کلی از مجموعه تحت اداره مدیری است که «رییس» نیست، اما متاسفانه ریاست میکند!
4) برای توصیف فدراسیون امروز فوتبال ایران، هیچ واژهای برازندهتر و گویاتر از لغت «مستعمره» نیست. حتما آقایان از شنیدن این مطالب ناخشنود خواهند شد، اما حقیقت آن است که تشکیلات مدیریتی فوتبال ایران در حال حاضر به گوشتی قربانی میماند که هر قسمتش را یکی به غنیمت برده است. به استعمار کشاندن، چه چیزی غیر از این میتواند باشد که مقامات مافوق و حتی مادون (!) در کوچکترین امور جاری فدراسیون مثل بخشش یک بازیکن خاطی دخالت کنند، به وقت دلخواه روسای کمیتههای آن را بیاورند و ببرند و برایش سرمربی بگذارند؟
استفاده از خبرهای سایت فقط با ذکر منبع "فوتبال روز" مجاز است.