فوتبال روز:فوتبال ایرانی که لیگش روزگاری جولانگاه مربیان خارجی مختلف از نوع سرشناس یا ناشناس بود، این روزها فقط آلفردو کاسیمیروف پرتغالی را به عنوان سرمربی صنعت نفت آبادان درخود میبیند و 17 تیم دیگرمان در لیگ برتر به مربیان وطنی رو آوردهاند.
نمیتوانیم خیلی در مورد خوب یا بد بودن این رویکرد قضاوت دقیقی داشته باشیم ولی سیر نزولی فوتبال ملیما که برآیند عملکرد باشگاهی ماست، نشان میدهد که رشد و ترقی چندانی نداشتهایم و از همین حالا هم میتوان موج نگرانی را در مورد سرنوشت تیم ملی در جام ملتهای آسیا در بخش عمدهای از اهالی فوتبال ایرانی مشاهده کرد. همین که سالهاست نتوانستهایم بازیکن با کیفیتی برای حضور در باشگاههای اروپایی تربیت کنیم و لژیونرهایمان حتی از لیگ سطح پایین امارات هم دیپورت میشوند. بیانگر عدم آموزش صحیح و نبود تدابیر فنی مناسب در تیمهای باشگاهی ماست ولی به هر حال فارغ از هرگونه قضاوت و صدور رای قصد داریم وضعیت مربیان خارجی شاغل در ایران را طی حدود یک دهه گذشته و وضعیت آنها را قبل و بعد از حضور در ایران مورد بررسی اجمالی قرار دهیم.
1- تومیسلاو ایویچ
بیتردید از لحاظ افتخارات جهانی ممتازترین مربی بود که در ایران قبل از جام جهانی 98 به کار گرفته شد. هرچند به علت چند نتیجه ضعیف و در راس آنها باخت 7-یک به آ.اس.رم، 20 روز قبل از جام جهانی از کار برکنار شد ولی اکثر نفراتی که در حول و حوش تیم ملی آن موقع حضور داشتند، متفقالقول هستند که تیم پیروز مقابل آمریکا و تیمی که برابر یوگسلاوی و آلمان هم آبروداری کرد، محصول فعالیت 6 ماهه این مربی سالخورده کروات بود. ایویچ بعد از دیپورت از تیم ملی در چند تیم باشگاهی کوچک مربیگری کرد و بعد از آن به دلیل کهولت سن تصمیم گرفت فعالیت خود را در فوتبال معطوف تدریس و آموزش در کلاسهای مختلف فیفا و یوفا کند.
2- میرسلاو بلاژویچ
بعد از ناکامی تیم ملی در جام ملتهای 2000 آسیا، میرسلاو بلاژویچ که تیم ملی کرواسی را به عنوان سوم جام جهانی 98 رسانده بود، هدایت تیم ایران را برعهده گرفت تا ما را به جام جهانی 2002 رهنمون کند. هرچند این مربی پرهیجان و عاشق مصاحبه، روزهای خوبی را با تیم ملی گذراند ولی در نهایت شکست مقابل بحرین و ناکامی مقابل ایرلند جنوبی در Play Off باعث شد، بلاژویچ شغل خود را در ایران از دست بدهد. چیرو بعد از ترک ایران یک بار با هایدوک اشپیلت فاتح لیگ کرواسی و یکبار هم قهرمان جام حذفی این کشور شد. در سال 2009 بوسنی و هرزگوین را به یک تیم قدرتمند در اروپا تبدیل کرد که در مرحله Play Off از راهیابی به جام جهانی محروم شد و چند روز قبل هم با شانگهای شنهوا به رتبه سوم لیگ حرفهای چین دست یافت.
3- مصطفی دنیزلی
به عنوان اولین مربی که ترکیه را به مرحله حذفی جام ملتهای اروپا رساند و به عنوان مردی که با هر دو تیم گالاتاسرای و فنرباغچه فاتح لیگ ترکیه شده بود، در دو مقطع به ایران آمد. یکبار در میانه راه لیگ چهارم هدایت پاس را برعهده گرفت و در لیگ پنجم نایب قهرمان شد و به کشورش برگشت ولی در شروع لیگ ششم به عنوان سرمربی به پرسپولیس آمد که به رغم بازیهای جذاب و تماشایی نتوانست به عنوانی دست یابد. دنیزلی در بازگشت به کشورش این بار بشیکتاش را در رتبه ششم ترکیه تحویل گرفت و این تیم را در پایان فصل هم قهرمان لیگ و هم قهرمان جام حذفی ترکیه کرد و به لیگ قهرمانان اروپا رساند.
4- ادواردو وینگادا
مرد سیبیلوی پرتغالی که با عربستان فاتح جام ملتهای 96 آسیا و با الزمالک قهرمان لیگ مصر شده بود و اردن را به فینال رقابتهای غرب آسیا رسانده بود، در نیم فصل دوم لیگ هشتم و همچنین لیگ قهرمانان آسیا هدایت پرسپولیس را برعهده گرفت. وینگادا هرگز نتوانست چهره افسانهای خود را در ایران به نمایش بگذارد و نتایجش آنقدر بد بود که خیلیها معتقد بودند او دیگر پیر شده و کارایی خود را از دست داده است. اما وینگادا برای اینکه این فرضیه را باطل کند بعد از اتمام همکاری با پرسپولیس راهی کرهجنوبی شد و همین دو روز پیش با اف.ث.سئول فاتح لیگ حرفهای این کشور موسوم به کیلیگ شد. البته وینگادا قبل از قهرمانی کیلیگ، جام حذفی کرهجنوبی را هم با اف.ث.سئول فتح کرده بود.
5- میودراگ یشیچ
او هم در 2 مقطع به ایران آمد، بار اول در لیگ چهارم به پگاه آمد در حالی که قبل از آن هم در تیمهای بزرگی چون پارتیزان بلگراد و اسلاویا صوفیه مربیگری کرده و با این دومی، نایب قهرمان لیگ بلغارستان شده بود، اما یشیچ نتوانست برای فرار پگاه از سقوط کاری بکند. او بعدا راهی زسکا صوفیه شد و با این تیم بلغاری ضمن حذف تیم سرشناسی چون لیورپول به یک چهارم نهایی جام یوفا هم رسید. یشیچ دوباره در لیگ هفتم برای هدایت تیم تازه صعود کرده شیرین فراز به ایران آمد ولی بیشتر از 8 هفته دوام نیاورد و فرار کرد. البته این دفعه تاثیر حضور در ایران به حدی بود که دیگر نامی از او در فوتبال جهان شنیده نشد.
6- راینر سوبل
هافبک دهه 70 بایرن مونیخ که چند قهرمانی در لیگ مصر و جام حذفی این کشور همراه با الاهلی کسب کرده بود، در لیگ چهارم با سلام و صلوات سرمربیگری پرسپولیس را بر عهده گرفت ولی در طول فصل علی پروین با همکاری دامادش (آرش فرزین) و حمید استیلی چنان بلایی سر او آوردند که مرد آلمانی در پایان فصل تقریبا به حالت فرار ایران را ترک کرد. تاثیر منفی حضور در فوتبال ایرانی به حدی بود که تا سال 2009 با هیچ تیمی موفقیتی به دست نیاورد ولی در این سال با موروکاسوالوس فاتح جام حذفی آفریقای جنوبی شد.
7- ژوران ویرا
چشمه موفقیتهایش ناگهان خشکید. مرد ترکهای برزیلی که در عین ناباوری عراق جنگزده و بحرانزده را به قهرمانی جام ملتهای 2007 آسیا رسانده بود، 6 ماه بعد از این عنوان و در نیم فصل لیگ هفتم سرمربی سپاهان شد ولی نه در لیگ برتر و نه در لیگ قهرمانان آسیا نتوانست موفقیتی با این تیم کسب کند. ویرا بعد از ترک ایران دوباره سرمربی عراق شد ولی اثرات حضور در ایران چنان شدید بود که هرگز نتوانست موفقیتی در عرصه بینالمللی کسب کند.
8- لوبیسا تومباکوویچ
مرد صربستانی در حالی قبل ازشروع لیگ دهم هدایت تیم پرستاره استیلآذین را برعهده گرفت که تا قبل از حضور در ایران بیش از 12 عنوان قهرمانی در لیگ و جام حذفی صربستان و چین کسب کرده بود ولی در استیلآذین از هفته چهارم به بعد نتایجی گرفت که به مفهوم واقعی کلمه فاجعه بود. تومباکوویچ بعد از نمایش مضحک باشگاه در مورد سرمربیگری اسمی خودش و ارنج کردن تیم توسط افشین پیروانی قید ادامه حضور در ایران را زد تا همه کارنامه پرافتخارش خراب شود و هم خودش بدون تیم بماند.
9- آری هان
هافبک مقتدر دهه 70 هلند در زمینه مربیگری یک علامت سوال بزرگ در کارنامه خود دارد. تقریبا در هیچ تیمی بیشتر از یک سال دوام نیاورده و به رغم تمام دانش فنی و تواناییهای غیرقابل انکارش هیچ افتخار قابل ذکری در کارنامهاش ندارد. آریهان یک بار در دهه 90 و قبل از بازیهای آسیایی 94 هیروشیما یک روز سرمربی تیم ملی شد و به بهانه فرستادن یک وانت جهت رفتن به تمرین، ایران را ترک کرد و یکبار هم در زمستان 84 هدایت تیم بحران زده پرسپولیس را از علی پروین گرفت و این تیم را به فینال جام حذفی هم رساند ولی به دلیل اختلاف با مدیرعامل وقت (محمدحسن انصاریفرد) قبل از شروع لیگ ششم ایران را ترک کرد. آریهان بعد از پرسپولیس به دلیل اختلاف با مسوولان فدراسیونهای فوتبال کامرون و آلبانی هدایت تیمهای ملی این دو کشور را هم در نیمه راه رها کرد ولی او که در جام ملتهای 2004 آسیا، چین را به نایب قهرمانی رسانده بود، سال گذشته به این کشور برگشت و «تیان جین تدا» که تیمی درجه دو در چین محسوب میشود را در نهایت ناباوری به عنوان دوم لیگ چین رساند.
10- زلاتکو کرانیکار
با تجربه سرمربیگری کرواسی در جام جهانی 2006 و چندین دوره سرمربیگری در تیمهای باشگاهی این کشور و 2 قهرمانی در لیگ و جام حذفی، قبل از شروع لیگ نهم سرمربی پرسپولیس شد ولی درحالی که در پایان هفته بیستم، قرمزهای پایتخت در رده سوم جدول ردهبندی بودند توسط سرپرست موقت باشگاه دیپورت شد و جایش را به علی دایی داد. کرانیکار بلافاصله بعد از ترک ایران سرمربی تیم ملی مونتهنگرو شد و این تیم درجه 3 اروپایی را به حد یک مدعی صعود به یورو 2012 رساند. مونتهنگرو در گروه G مقدماتی یورو 2012 با 4 بازی و 10 امتیاز و بدون گل خورده صدرنشین است. توجه داشته باشید که تنها تساوی مونتهنگرو در لندن مقابل انگلیس بوده است.
11- برانکو ایوانکوویچ
وقتی همراه با میرسلاو بلاژویچ قبل از مرحله مقدماتی جام جهانی 2002 و به عنوان دستیار چیرو به ایران آمد هیچ نام و نشانی نداشت ولی بعد از رفتن او در ایران ماند. ابتدا با تیم امید فاتح بازیهای آسیایی 2002 شد، بعد با تیم ملی عنوان سوم جام ملتهای 2004 آسیا را بدون باخت کسب کرد و تیم ملی را هم با قاطعیت به جام جهانی 2006 رساند ولی در آلمان قاطعیتی از خود نشان نداد. بعد از تیم ملی ایران، به کشورش برگشت و با دیناموزاگرب قهرمان لیگ و جام حذفی کرواسی شد و دو هفته پیش هم تیم چینی خود یعنی شاندونگ لنونگ را فاتح لیگ پرجمعیتترین کشور جهان کرد. برانکو که اخیراً طی دو نظرسنجی برنامه نود، عنوانهای بهترین مربی خارجی و موفقترین سرمربی تیم ملی ایران را از سوی فوتبالدوستان ایرانی کسب کرده است، طی 3 سال و نیم گذشته به دفعات به پیشنهادهای باشگاههایی چون سپاهان، پرسپولیس و مس برای بازگشت به ایران پاسخ منفی داده است.
در مورد ملادن فرانچیچ و لوکا بوناچیچ که اولی با فولاد قهرمان لیگ چهارم شد و دومی با سپاهان نایب قهرمان لیگ آسیا شد توضیح چندانی نداریم چون در خارج از ایران هیچ ردپایی از موفقیتهای حتی جزیی آنها به چشم نمیخورد ولی همانطور که در مورد نفراتی چون برانکو، آریهان، دنیزلی، وینگادا، سوبل، تومباکوویچ و ... ذکر شد همه آنها در خارج ایران موفقیتهای قابل توجهی کسب کردهاند ولی در فوتبال ما نتوانستهاند با شرایط حاکم سازگار شوند و حتی پوست کلفتترینشان یعنی برانکو ایوانکوویچ حاضر است در فوتبال بیاستعداد چین در آرامش به کار بپردازد ولی دیگر به فوتبال پراستعداد و مملو از فشار و حاشیه ایرانی برنگردد.
آیا به راستی کسی پیدا میشود از خود بپرسد چگونه امثال دنیزلی، وینگادا، تومباکوویچ و کرانیکار بیرون از ایران موفق هستند ولی وقتی به فوتبال پرمدعای ما میرسند، از کار افتاده و ناتوان میشوند؟صحبت از موفقیت در یک کشور خاص نیست بلکه این مربیان در کشورهای مختلفی چون ترکیه، چین، کرواسی، صربستان و مونتهنگرو موفق شده و میشوند ولی در ایران ...؟ چرا ...؟