دنیای فوتبال:1)تنها انجام یک مسابقه کافی بود تا روح عجول و کنجکاو ایرانیمان، دادگاه تشکیل بدهد و به محاکمه افشین قطبی و خطمشی او در عصر جدید تیم ملی بپردازد. «محافظهکاری»؛ این جدیدترین صفتی است که قطبی از سوی برخی از کارشناسان به آن متصف میشود.
اینان، که البته در نظریات خود به رزومه افشین در پرسپولیس نیز رجوع میکنند، در ارزیابی عملکرد آقای سرمربی، او را متهم به گذاشتن پا در جای پای برانکو میکنند. گرچه شاید استدلال منتقدان امروز قطبی، رنگ و بوی ملامت و شماتت نداشته باشد، اما بیتردید اگر در ذهن مخاطبان فوتبال ایران جا بیفتد که قطبی یک برانکوی دیگر است، آنکاه دور نیست زمانی که سیل هجمهها علیه مرد اول نیمکت ایران شکل بگیرد. کیست که نداند در تکتک روزهای اقامت ایوانکوویچ در ایران، نامبرده مستمرا سیبل حملات کسانی بود که گمان میکردند ذات فوتبال ایرانی، هجومیتر از آنی است که برانکو به نمایش میگذارد؟ با این اوصاف، شبیهسازی قطبی با برانکو میتواند شرایط مشابهی را برای سرمربی ایرانی تیم ملی نیز فراهم بیاورد.
2) شکی نیست که «تاریخ» بزرگترین محکمه بشر است. هیچ دادگاهی همچون گذشت ایام و مرور زمان نمیتواند سره را از ناسره جدا کند و حکم به خدمت یا خیانت افراد بدهد. اینک قریب به 40 ماه از روزی میگذرد که گزارشگر هیجانزده تلویزیون ایران غریو «خداحافظ برانکو» سرداد و به تبع آن، ایوانکوویچ پس از هفت سال حضور در سطح اول فوتبال کشورمان، تهران را برای همیشه ترک کرد. اکنون شاید فضایی فراهم شده باشد که بتوان دور از التهابات معمول، به قضاوت در پیرامون عملکرد «پروفسور» محبوب بلاژویچ پرداخت. یک مقام سومی ارزشمند همراه با نمایشهایی بسیار زیبا و جاودانه در جام ملتهای آسیا و نیز راهیابی آسان به مرحله نهایی جام جهانی؛ اینها بخشی از کارنامه برانکو در تیم ملی فوتبال ایران محسوب میشوند، مردی که بدون ادعای رنسانس و دور از هیاهوهای مرسوم نسلسازی، ستارههای کارآمدی همچون کاظمیان، مبعلی، کاملی، علوی و دیگران را نیز تحویل فوتبال ایران داد تا خدماتش را تکمیل کرده باشد. روزی که تیم ملیمان از آلمان باز میگشت و برانکو به جرم نبردن مکزیک و پرتغال - که این دومی به نیمه نهایی جام جهانی هم راه پیدا کرد - از ایران دیپورت میشد، جو احساسی پدید آمده در کشورمان مانع از اندیشیدن به کنشهای برانکو میشد، چه اینکه ارزش کارهای او زمانی وضوح بیشتری گرفت که خلفهایش یکی پس از دیگری تیم ملی مملکت را از نفس انداختند و نتایجی غیرقابل دفاع به دست آوردند. پرسش اصلی در حال حاضر این است؛ آیا اشکالی دارد قطبی مثل برانکو باشد؟
3) بیگمان افشین قطبی 52 ساله چه در حوزه تئوری و چه در عرصه عمل، یارای رقابت با یکی مثل برانکو ایوانکوویچ را ندارد؛ چه اینکه اگر در مورد نقش قطبی در کادر فنی کرهجنوبی اما و اگرهای زیادی وجود دارد، تقریبا هیچ تردیدی نیست که برانکو تکیهگاه اندیشههای چیرو در جام جهانی درخشان 98 روی نیمکت کرواسی محسوب میشده است. با این همه، اگر بناست قطبی ادامه راه برانکو را درپیش بگیرد و حتی به نیمی از موفقیتهای او دست پیدا کند، این موضوع خالی از اشکال به نظر میرسد. اجازه بدهیم او با نتیجهگرایی و محافظهکاری خاص فوتبال اقتصادی، برای تیم ملیمان اعاده حیثیت کند و آن را از سقوط مداوم در رنکینگ فیفا نجات بدهد، پس از آن میتوان در مورد چون و چرای کارش به اقامه دعوی پرداخت. در عین حال اما، نباید فراموش کرد ما در شرایطی آرزوی برانکو شدن قطبی را داریم که از اعماق باورمان فکر میکنیم لیاقت نیمکت بزرگ تیم ملی ایران، چهرهای نامدارتر از این دو است.
لطفا درخصوص این خبر نظر دهید
برای دیدن بقیه اخبار در قسمت آخرین
اخبارازدنیای فوتبال روی خبر مربوطه کلیک کنید