فوتبال روز

آخرین اخبار فوتبال ایران،لیگ برتر،دسته یک،پرسپولیس،استقلال،عناوین روزنامه های ورزشی،حاشیه های فوتبال،فوتبال دنیا،جدول لیگ برتر

فوتبال روز

آخرین اخبار فوتبال ایران،لیگ برتر،دسته یک،پرسپولیس،استقلال،عناوین روزنامه های ورزشی،حاشیه های فوتبال،فوتبال دنیا،جدول لیگ برتر

فحش‌نده ... فحش بده

 
دنیای فوتبال:هشدار: قبل از خواندن این وقایع نگاری تاریخی حتما دندان‌هایتان را مسواک بزنید. اسپری خوشبوکننده فراموش نشود، چون یک‌جاهایی مجبور می‌شوید به‌دنبال ذره‌ای هوای خوشبو برای نفس کشیدن باشید. کمربندها را ببندید و پشتی صندلی را به حالت اول برنگردانید. (همین حالت خوب است) در مسیر مطالعه سعی کنید تنفس یادتان نرود. تلفن همراه خود را نیز خاموش کنید و به علامت نکشیدن سیگار نیز کاملا بی‌تفاوت باشید. آنقدر بکشید تا سرطان بگیرید و بروید زیر خاک.

امشب باید قبل از خواب تمام مقدمات لازم را فراهم کنیم. فردا داربی پایتخت است و ما به‌عنوان یک تماشاچی نمونه که توی سرما و گرما وظیفه دارد سکوها را پرکند خودمان را آماده یک حضور باشکوه می‌کنیم. بالاخره اولین بار است داریم می‌رویم البته مقداری شکوه‌مان کم است. باید بیشترش کنیم، جلوی تلویزیون می‌ایستیم و با دیدن تصاویر داربی‌های قبلی کمی تا قسمتی هیجان می‌رود زیر پوستمان.
خیلی شعف داریم؛ «یعنی قراره چی بشه؟»
همین‌جوری داریم توی شعف غوطه می‌خوریم که یادمان می‌آید فردا صبح زود باید جلوی ورزشگاه آزادی حضور به هم رسانیم. ما کلا حضور به همی رساندنمان خوب است. یکی از بچه‌ها زنگ می‌زند؛ «کلی ترقه و نارنجک دستی خریدم. به نظرت کجاجاساز کنیم؟»
از دست او عصبانی می‌شویم. چون قرار است فردا فرهنگ از سر و رویمان ببارد. پاسخ می‌دهیم؛ «من تنها می‌رم. با تو و ترقه‌هایت هم کاری ندارم.» از اینکه پاسخ کوبنده داده‌ایم و در فرهنگ‌سازی قدمی برداشته‌ایم به خود می‌بالیم. چند کتاب کلفت می‌گذاریم زیر رخت‌خوابمان. اینطوری مطمئن هستیم تا صبح کلی فرهنگی می‌شویم.
این سگ احمق چرا امروز صبح پارس نکرد. هر روز کله سحر با صدای وق‌وق او بیدار می‌شدیم. یک خروس داشتیم که آن‌را خورد و به جایش با سر و صدا، صبح‌ها ما را بیدار می‌کرد. آخ یادمان رفته بود. امروز قرار است خیلی فرهنگی باشیم. موهایمان را شانه می‌کنیم و با عجله به سمت ایستگاه اتوبوس می‌رویم. چقدر همه‌چیز عالی است. یک جمعه مفرح و یک فوتبال مفرح‌تر انتظارمان را می‌کشد. خواستیم آن بوق گنده گاوی را هم بیاوریم. ولی در راستای همان چیز فرهنگی با خودمان فکر می‌کنیم نکند یک نفر توی ورزشگاه آزادی مریض داشته باشد و با صدای بوق ما اذیت شود. بوق را می‌گذاریم توی بوقدانی.
آقا هل بده! (این را یک تماشاچی‌نما که می‌خواهد به زور وارد اتوبوس شود می‌گوید) ما سعی می‌کنیم کنترل شده رفتار کنیم. به جای یک بلیت، چند بلیت ارائه نموده‌ایم تا شخصیتمان نشان داده شود، اما داریم له می‌شویم؛ «آقا هل نده»... «چرا آقا هل بده!» اشکالی ندارد. فقط همین یکی تماشاگرنماست. بوی عرق اتوبوس را پر کرده. به خودمان می‌قبولانیم که بو از بیرون می‌آید و تماشاچیان همه به شدت فرهنگی هستند.
اتوبوس به سرعت در اتوبان حرکت می‌کند. چند نفر از پنجره آویزان شده‌اند و نصف کمرشان توی هوا دارد حرکات موزون انجام می‌دهند (گلاب به رویتان دارند می‌رقصند) خب. این چند نفر هم حتما تماشاگرنما هستند. به ورزشگاه که برسیم بقیه را می‌بینند، شرم می‌کنند. یکی می‌خواهد برود روی سقف اتوبوس و از آنجا پرچم تکان دهد. خیلی فرهنگی با او صحبت می‌کنیم؛ «ببینید آقای محترم. راه رفتن روی سقف اتوبوس در حال حرکت خطر جانی دارد.» نگاهمان می‌کند. نگاهش می‌کنیم. نگاهمان می‌کند. نگاهش می‌کنیم. زیر لب فحش می‌دهیم. عجب حالی داد. 

 

منبع:روزنامه دنیای فوتبال 

 

                         لطفا درخصوص این خبر نظر دهید 

                         برای دیدن بقیه اخبار در قسمت آخرین  

                   اخبارازدنیای فوتبال روی خبر مربوطه کلیک کنید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد