فوتبال روز:انگار تمام ستارهها و کواکب قرار است به دایی ثابت کنند که موفقیتهای بزرگ در جایی غیر از صندلی مربیگری انتظار او را میکشد
۱-این یادداشت نه بر پایه مباحث علمی و دادههای فنی فوتبال که صرفا بر اساس یک نگرش انتزاعی و بر پایه یکسری از مفاهیم مجرد بنا شده است. این مطلب در واقع حاوی نگاهی است از یک زاویه متفاوت به اتفاقاتی که در بازیهای تیم تحت فرمان علی دایی رخ میدهد. نگاهی که میتوان آن را بدون هیچ دلیل منطقی پذیرفت و یا به همین ترتیب آن را مردود شمرد، اما نمیتوان نادیدهاش گرفت.
2-پائولو کوئیلو، نویسندهای که از قضا در کشور ما بیشتر از موطن خودش مورد توجه قرار گرفته در رمان «کیمیاگر» اصطلاحی تحت عنوان «افسانه شخصی» به کار برده است که به هدف غایی و نهایی زندگی هر فرد اطلاق میشود. به تعبیر کوئیلو، اگر شخصی هدف خود را درست دریافت کرده و بهسمت افسانه شخصیاش در حرکت باشد تمام نشانهها او را در نزدیک شدن به این افسانه شخصی راهنمایی میکنند و تمام پدیدههای مرئی و نامرئی عالم –حتی ستارههای آسمان- او را در نیل به این افسانه یاری خواهند کرد.
3-میشل پلاتینی، اسطوره فوتبال فرانسه در دهه80 بعد از پایان دوران بازیگری خیلی زود سرمربی تیم ملی کشورش شد و با این تیم حتی به موفقیتهایی مقطعی هم دست یافت. اما بعد از اینکه در راه صعود به جامجهانی90 ناکام ماند و بهرغم پیروزیهای متوالی در مقدماتی یورو92 در دور نهایی این تورنمنت به توفیقی دست نیافت، ترجیح داد مربیگری را برای همیشه کنار گذاشته و خود را در پستهای مدیریتی محک بزند. تصمیمی که با موفقیتهای پیاپی او در قامت جدید همراه شد و امروز او را بر صندلی ریاست یوفا نشانده است. پلاتینی بزرگ، از میان دو عنوان «مربی متوسط» و «مدیر بزرگ» دومی را برگزید و این نعمت را از خود و کشورش دریغ نکرد.
4-پرسپولیس مدل90-89 به مربیگری علی دایی بهطور منظم و بیوقفهای در حال شکست خوردن مقابل رقباست و فرصتسوزی مهاجمان و بدشانسی آخرین دلایل و توجیهاتی هستند که شهریار برای این ناکامیهای پرتعداد رو میکند. دایی با اشاره به اینکه شخصا نمیتواند برای گلزنی به میدان برود، گناه شکستهای تیمش را به گردن بخت و اقبال نامساعد میاندازد. و این در حالی است که در مورد مقوله شانس یک نظریه جالب هم وجود دارد: «شانس معمولا به کسانی رو میکند که لیاقت آن را داشته باشند.» این روزها شانس و اقبال همانقدر با سرمربی پرسپولیس غریبگی میکند که در روزهای بازیگری با او مهربان بود و بهقول بعضیها «او را بغل کرده بود.» آن شهریاری که بازیکن بود حتی وقتی توپ اشتباها به قلمبندش میخورد هم دروازه بزرگان اروپا را باز میکرد تا نشان دهد گلزنی «افسانه شخصی» اوست. و این شهریاری که امروز روی نیمکت مینشیند در مصافی که تعداد موقعیتهای گلزنی آن برتری 7 بر یک تیم او را به رخ میکشد یک بر صفر شکست میخورد. انگار تمام ستارهها و کواکب قرار است به دایی ثابت کنند که موفقیتهای بزرگ در جایی غیر از صندلی مربیگری انتظار او را میکشد، اما اسطوره فوتبال ما بهاندازه اسطوره فرانسویها انعطاف نشان نمیدهد. شاید وقت آن رسیده باشد که دایی خساست عجیب الهه شانسش را با این جمله کوئیلو تعبیر کند: «زندگی برای کسی که افسانه شخصیاش را میزید سخاوتمند است.»
منبع: سایت گل