فوتبال روز:فرارسیدن هشتم آذر و صحبت کردن با احمدرضا عابدزاده در مورد دیدار تاریخی ایران – استرالیا بهانه خوبی بود تا ساعتی را همراه با عقاب آسیا باشیم و با او در خصوص اتفاقات و خاطرات ملبورن صحبت کنیم ولی برنامههای روزمره عابدزاده در نوع خودش آنقدر جالب بود که صحبت کردن در مورد ملبورن هفتاد و شش فقط به یکی از سوژههای ما تبدیل شد.
عقاب آسیا همچنان پرقدرت و پرانگیزه تمرین میکند و خودش معتقد است که اگر این گلرهای امروزی نصف تمرینات او را انجام دهند، میمیرند!
عابدزاده همچنان نفر اول است
احمدرضا عابدزاده همچنان جزو نفرات اولی است که در محل تمرینات تیمش حاضر میشود. عابدزاده که قبلا یک بلیزر مشکی رنگ و شیک داست، حالا یک لندکروز مشکی رنگ سوار میشود و این اتومبیل بزرگ و شاسی بلند را هم مثل ماشین قدیمیاش دوست دارد.
عابدزاده که به همراه علی کریمی و چند بازیکن دیگر زودتر از بقیه وارد رختکن میشود و با همان لبخندهای خاص خودش با بازیکنان صحبت میکند. با شروع تمرین استیلآذین حمید نشاطجو و محسن الیاسی (دروازهبان جوان استیلآذین) کارشان را زیر نظر عقاب شروع میکنند. عابدزاده که همیشه در تمرینات سختگیر و جدی است، در حین تمرینات کوچکترین شوخی و صحبتی با شاگردانش انجام نمیدهد و تماس حواسش معطوف تمرینات است.
هارتل زدن با نیمکت
تمرینات عجیب و غریب عابدزاده همیشه یکی از سوژههای جالب نشریات و رسانههای ورزشی بوده است. شاید اگر صحنههای تمرین عابدزاده را با چشم نمیدیدم و از سوابق تمرینی او بیخبر بودیم، هرگز چنین آیتمهایی را باور نمیکردیم.
عابدزاده دو صندلی را روبهروی هم قرار داد. روی یک از صندلیها نشست و پاهایش را کشید و روی صندلی روبهرویی گذاشت. پس از این بود که عابدزاده الیاس مژدهجو (مدیر تدارکات استیلآذین) را صدا کرد و از او خواست که روی پایش بنشیند. وقتی الیاس با وزنی درحدود هشتاد کیلو روی پای عابدزاده نشست، عقاب دستهایش را در کنارههای صندلی گذاشت و جدا از وزن خودش، الیاس را نیز با زور بازوهایش بالا و پایین برد!
آیتم بعدی تمرینات عقاب فوقالعاده عجیب است. او یک ردیف صندلی فلزی چهارنفره را درکنار زمین چمن قرار داد و با استفاده از هارتل زد. با توجه به عدم تعادل صندلیهای ردیفی و سنگینی آنها اکثر تماشاچیان تمرین نظارهگر عقاب بودند.
از عابدزاده در مورد تمرینات سنگینی که انجام میدهد و تفاوت این تمرینات با برنامههای شاگردانش پرسیدیم که در جواب گفت: «من همیشه اینطوری تمرین کردهام. همیشه طوری بودهام که همه تعریفم را کردهاند و دوست دارم همینطور هم تمرین کرد را ادامه بدهم. با این تمرینها جان میگیرم و انرژیام چند برابر میشود. این بچهها هم خوب تمرین میکنند ولی راستش را بخواهید اگر این بچهها حتی نصف تمرینات من را هم انجام دهند میمیرند! من به اینها تمرینات دیگری میدهم چون نمیخواهم آسیب ببینند.»
اظهارنظر عابدزاده در مورد مربیهای سابق استیلآذینهم خیلی جالب است. عقاب میکوشد تا ضمن احترام به همکاران سابقش، حرفش را هم بزند: «آن خارجیها هم همکار من بودهاند و نمیخواهم در موردشان حرف بزنم ولی کارشان ایراد داشت! چند بار خواستم حرف بزنم و یک توضیحی بدهم ولی دیدم اگر سکوت کنم خیلی بهتر است. البته حالا که نیستند، بهتر میشود حرف زد. یکطور بچهها را تمرین دادند که اینها یا مصدوم شدند یا سنگین. تمریناتشان درست نبود. شما نگاه کنید شرایط بچهها و تمریناتشان نسبت به قبل چقدر فرق کرده و بهتر شده است.
کفشهای امیرم شبیه کفشهای خداداد بود
امیر عابدزاده برخلاف روزهای قبل در تمرین استیلآذین حاضر نشده بود و به همین دلیل بود که عقاب مجبور شد تا به جای امیر به سوالهای ما جواب بدهد. خاطره حضور امیر هفت، هشت ساله با کفشهای زردرنگش در تمرینات پرسپولیس بهانه خوبی برای شروع صحبتها در این آیتم بود: «امیر از بچگی عاشق فوتبال بود. همیشه همراه من بود و در تمرینات پرسپولیس و حتی تیم ملی حاضر میشد. من همیشه او را به حال خودش گذاشتم. هیچوقت نگفتم که حتما گلر بشو و بیا توی فوتبال. امیر خودش عاشق گلری بود و از همان روزهایی که فقط یک پسر بچه کوچک بود کفشهای استوک زرد رنگش را میپوشید و در تمرین پرسپولیس حاضر میشد. یادم هست که بعضیها میگفتند کفشهای امیر شبیه کفشهای خداداد است و وفقط این دو نفر هستند که کفشهای اینجوری دارند!»
حرف زدن در مورد بچه عقاب، احمدرضا را حسابی سرذوق میآورد:«امیر ایران است. او فعلا در اختیار استیلآذین است و در تمرینات تیم ما حاضر میشود تا روی فرم باشد. امیر سالها در انگلیس زندگی کرده. حالا به خوبی انگلیسی صحبت میکند و خدا را شکر که در درسش هم موفق بوده. رشته تحصیلی امیر بیزینس است. او جدا از درس، گلری هم میکند و حتی به باشگاه تاتنهام رفت. حالا هم ویزای شینگن امیر از آمریکا رسیده و قرار است که او تا مدتی دیگر به آمریکا برود.»
احمدرضا میکوشد تا ضمن صحبت کردن در مورد امیر، نام باشگاه آینده پسرش را لو ندهد:«در مورد تیم آینده امیر حرف نمیزنم. اول باید امیر به آمریکا برود و بعد با باشگاههای موردنظرش صحبت کند. اما من میدانم که امیر در آمریکا هم موفق میشود و میتواند با یک باشگاه خوب قرارداد ببندد. وقتی امیر قرارداد بست اسم تیمش را میگویم.»
دنبال زدن من و کریم هستند
عابدزاده از ماجرای کریم باقری و قهر او با پرسپولیس بسیار دلخور است. عقاب آسیا که سالهای سال در پرسپولیس و تیم ملی همبازی کریم باقری بوده در مورد همبازی سابقش میگوید:«کریم یکی از اسطورههای پرسپولیس و فوتبال کشورمان است. کریم بچه خوب و بامعرفتی است. هیچ وقت باورم نمیشد که در مورد کریم هم چنین اتفاقی بیفتد. یک روز با من به مشکل خوردند و از آن روز به بعد در مورد من حرفهای دیگری زدند. حالا خوب است که آقایان بگویند ماجرای کریم چه بوده. متاسفانه بعضیها چشم ندارند محبوبیت و بزرگی کریم را ببینند. اینها دنبال زمین زدن آدمهایی مثل من و کریم هستند.»
عقاب آسیا در مورد وضعیت کریم باقری و نگرانیهایش در مورد کاپیتان پرسپولیس ادامه میدهد:«هواداران پرسپولیس کریم را دوست دارند. او همیشه جرو کم حاشیهترین و محبوبترینهای پرسپولیس بوده و امیدوارم که ماجرای کریم باقری هر چه زودتر ختم به خیر شود.»
تبلیغ رستورانم را بکنید
«رستوران 22... عابدزاده» این لوگوی پاکتهای غذایی است که پس از پایان تمرین استیلآذین وارد بوفه رختکن میشود. عابدزاده که مدیریت یک رستوران در خیابان شریعتی را برعهده دارد، با دقت غذاها را کنترل میکند. از آنجایی که استیلها باید پس از پایان تمرین غذا بخورند و به فرودگاه بروند، رستوران عابدزاده غذای استیلها را سرو میکند.
عابدزاده که اهمیت خاصی به برنامه غذایی میدهد، کیفیت و نوع گوشت، سالاد و بقیه خوراکیها را چک میکند و از بازیکنان هم در این مورد سوال میکند. فریدون زندی، کعبی، اشجاری، نشاطجو و بقیه از غذای عابدزاده تعریف کرده و نظر مساعدشان را به عقاب اعلام میکنند. عابدزاده با خوشحالی رو به ما میکند و میگوید:«دو خط هم از رستوران ما بنویس. بنویس تا تبلیغ بشود. انصافا ببین چه غذای خوبی داریم.»
عابدزاده در حال تبلیغ از رستوران 22 بود که ناگهان یکی از دوستانش که از ترس عقاب در رختکن پنهان شده بود با صدای بلند گفت:«بچهها نخورید. غذا نخورید. مسموم میشوید. غذاهایش مسموم است!»
هر چند عقاب خیلی تلاش کرد تا عکسالعملی انجام ندهد ولی طاقت عابدزاده خیلی زود تمام شد و به دنبال صدای ناشناس از رختکن رفت!
خاطره جدید از ملبورن ندارم
به عنوان آخرین آیتم از دیدارمان با عابدزاده از او میخواهیم تا در مورد بازی خاطرهانگیز ایران-استرالیا در ملبورن صحبت کند. هر چند عابدزاده از تکرار بعضی از صحبتها ابراز نارضایتی میکند ولی وقتی در مورد هشتم آذرماه 76 صحبت کردیم، گل از گلش شکافت و شروع به صحبت کرد:«ما نود دقیقه بازی کردیم و فکر میکنم که تا امروز نود هزار دقیقه در مورد آن بازی صحبت کردهام، اما راستش را بخواهید صحبت کردن در مورد ملبورن همیشه برایم جالب است. البته این را هم بگویم که خاطره جدیدی ندارم و مجبورم از همان خاطرات قدیمی برایتان بگویم.» پاره شدن تور دروازه ایران توسط اغتشاشگر استرالیایی همچنان محبوبترین خاطره عقاب است:«خودم طرف را ندیدم. فکر میکنم خاکپور بود که اول آن تماشاگر را دید و به من خبر داد. آن بنده خدا پرید و تور دروازه ما را پاره پاره کرد تا مثلا بگوید که استرالیا توانسته ایران را سوراخ سوراخ کند. اما این اتفاق به نفع ما شد چون او توانست روی تیم ما تاثیر مثبت بگذارد. من هم وقتی دیدم که بچهها مات و مبهوت به این دیوانه نگاه میکنند، خندیدم و چند پشتک زدم تا روحیه بچهها بالا برود. بعضی از بچهها مثل خاکپور، پاشازاده، کریم و ...وقتی خندههای مرا دیدند، گیج شده بودند و وقتی من پشتک زدم، دوزاری بچهها افتاد و آنها هم به من روحیه دادند. یادش به خیر کریم در آن بازی هم گل زد و با بازی خوب بچههای تیم ملی بود که توانستیم به جامجهانی برویم. البته گل همه این خاطرهها استاد اسدی است (خنده) و باز هم میگویم که یکی از بدترین گلهای زندگیام را از استاد در بازی با ژاپن خوردم!»
این گزارش قبل از استعفای کادر فنی استیل آذین تهیه شده بود.
منبع:روزنامه گل
شما میتوانید از آدرس زیر وارد صفحه اصلی
سایت شوید: www.footballrooz.com